نصری: صهیونیستها میخواهند جنگ اسرائیل-غزه را به جنگ ایران-آمریکا تبدیل کنند
تاریخ انتشار: ۱۴ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۴۷۶۳۹
آفتابنیوز :
بعدازظهر روز گذشته (چهارشنبه – ۱۳ دی) حوالی ساعت ۱۵ و در جریان مراسم سالگرد شهید سلیمانی، ۲ انفجار در مسیر منتهی به گلزار شهدای کرمان روی داد که بر اساس اعلام منابع رسمی تاکنون ۸۴ نفر در این حادثه به شهادت رسیدهاند و ۲۸۴ نفر مصدوم شدهاند.
این انفجار تروریستی با محکومیت جهانی روبرو شده است و تعداد زیادی از کشورها با صدور بیانیههایی ضمن ابراز همدردی با دولت و ملت ایران، این حادثه تروریستی را محکوم کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شب گذشته «محمد جمشیدی» معاون سیاسی دفتر رئیسجمهور در پیامی در شبکه اجتماعی ایکس با اشاره به حادثه تروریستی در کرمان گفت «مسئولیت این جنایت بر عهده آمریکا و رژیم صهیونیستی است و تروریستها ابزار دست آنها هستند».
«حسین امیرعبداللهیان» وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران نیز با محکومیت این حادثه تروریستی گفت: دستگاه دیپلماسی کشور، اقدامات فوری حقوقی و بینالمللی خود را از طریق سازمان ملل متحد برای محکومیت و پیگیری انفجار تروریستی کرمان آغاز کرده است
همچنین برخی از سفارتخانههای جمهوری اسلامی ایران در کشورهای مختلف، ضمن محکومیت حادثه تروریستی کرمان، پرچم ایران را به احترام شهدا نیمهبرافراشته کردند.
اسرائیل میخواهد ایران را بر سر انتخاب ۲ گزینه قرار دهد
«رضا نصری» کارشناس ارشد مسائل بینالملل در پاسخ به این سوال که به نظر او انفجار تروریستی اخیر در کرمان با چه اهدافی از سوی عاملان آن انجام شده است، گفت:هدف از اقدامات تروریستی همیشه ایجاد ترس و وحشت در یک جامعه است و ابزار آن نیز استفاده از خشونت علیه شهروندان غیرنظامی است تا آمران و عاملان آن - بهواسطه فضای ایجاد شده - یک سیاست را به یک دولت تحمیل کنند.
اینکه آن «سیاست» چیست هم بستگی به این دارد که چی کسی مرتکب آن اقدام تروریستی شده است. اگر مطابق اغلب تحلیلها، رژیم اسرائیل را بانی حملات اخیر بدانیم، به نظرم سیاست تحمیلی مورد نظر آن کشاندن پای ایران به یک جنگ نظامی گستره در منطقه است.
این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال که «به نظر میرسد بر اساس برخی از شواهد این اقدام تروریستی از سوی رژیم صهیونیستی و با حمایت آمریکا انجام شده است و این اقدام را میتوان در راستای اقدام تروریستی دوشنبه شب صهیونیستها در ضاحیه بیروت و شهادت «صالح العاروری» عضو ارشد حماس و همچنین ترور «سید رضی موسوی» مستشار ارشد ایرانی در سوریه دانست.
هدف آمریکا و اسرائیل از انجام این اقدامات ایذایی علیه ایران چیست؟»، گفت: آمریکا همواره از نظر سیاسی و نظامی از اسرائیل حمایت میکند، اما چنانچه اسرائیل این حمله تروریستی را در کرمان مرتکب شده باشد، بعید است این کار را با هماهنگی آمریکا انجام داده باشد. در واقع، اقدامات بیپروا و تروریستی اخیر اسرائیل عمدتاً با هدف «قرار دادن دولت آمریکا در یک عمل انجام شده» صورت میگیرد و هدف آن نیز ایجاد فضایی است که در آن آمریکا ناگزیر با ایران وارد یک درگیری مستقیم نظامی شود. از این رو، وجود هماهنگی میان اسرائیل و آمریکا بر سر این موضوع خاص را محتمل نمیدانم.
نصری در پاسخ به این پرسش که برخی از کارشناسان معتقدند هستند که عاملان این اقدام تروریستی به دنبال تحریک ایران برای انجام یک اقدام هیجانی هستند که در ادامه ایران را مسوول گسترش جنگ و ناامنی در منطقه معرفی کنند، گفت: اسرائیل یک هدف «روانی» و در امتداد آن یک «هدف نظامی-راهبردی» را از چنین اقداماتی دنبال میکند. هدف روانی این است که تصمیمگیران در تهران مجبور شوند - تحت فشار افکار عمومی - بین حفظ «وجهه و توان بازدارندگی» خود و «ورود به درگیری مستقیم در منطقه» یکی را انتخاب کنند.
وی در همین راستا ادامه داد: هدف نظامی-راهبردی هم این است که جنگ را از مرزهای خود دور کنند و در نهایت به سمت خاک و منافع ایران بکشانند. اسرائیلیها احتمالاً به این نتیجه رسیدهاند که بازه زمانی محدودی برای ادامه جنگ در غزه برایشان باقی مانده است و به زودی مجبور خواهند شد تحت فشار افکار عمومی جهان و فشارهای سیاسی از جانب برخی متحدین غربی خود، پذیرای آتشبس شوند. از این رو، میخواهند با گسترش جنگ و افزایش بازیگران در هر ۲ جبهه، این سناریو را بهم بزنند و در نهایت جنگ «اسرائیل-غزه» را به جنگ «ایران-آمریکا» تبدیل کنند.
ایران به آسانی در دام واکنشهای احساسی و هیجانی نمیافتد
نصری در واکنش به این پرسش که به نظر او واکنش ایران به این اقدام تروریستی چگونه باید باشد و دستگاه دیپلماسی کشور چگونه باید از ظرفیتهای بینالمللی برای محکوم کردن این اقدام تروریستی و محاکمه آمران و عاملان استفاده کند گفت: اینکه در بُعد نظامی یا امنیتی چه پاسخی از جانب ایران مناسب است، پرسشی است که مقامات نظامی و امنیتی باید به آن بپردازند. در این راستا، آنچه تاکنون از رفتار ایران مشاهده شده، این است که به آسانی در دام واکنشهای احساسی و هیجانی نمیافتد. یعنی از مولفههای «زمان» و «شیوه پاسخ» - که ۲ مولفه مهم در محاسبات نظامی و امنیتی هستند - به صلاحدید خود استفاده میکند. از این رو، در این حوزه توصیهای ندارم.
وی ادامه داد:، اما به عنوان یک تحلیلگر در حوزه دیپلماسی و حقوق بینالمللی معتقدم ایران میتواند از فضای کنونی برای اثبات و عیان کردنِ رابطه تنگاتنگ میان اسرائیل و گروههای تروریستی تکفیری استفاده کند. ما میدانیم که میان اسرائیل و گروههای تروریستی در شرق کشور رابطه همکاری تنگاتنگی برای ارتکاب عملیاتهای تروریستی در خاک ایران برقرار بوده و این موضوع حتی در رسانههای مهم بینالمللی - مانند نشریه فارین پالیسی - نیز گزارش شده است.
نصری افزود: ما میدانیم رژیم اسرائیل با گروههای تجزیهطلب کُرد - مانند گروه تروریستی پژاک - روابط نزدیکی دارد و بعضاً برای ارتکاب عملیاتهای تروریستی در خاک ایران با آنها همکاری امنیتی داشته است. ما میدانیم رژیم اسرائیل با گروههای تروریست تجزیهطلب در استان خوزستان - مانند گروه موسوم به «الاحوازیه» که شهروندان و سربازان وظیفه ایران را مورد حملات مرگبار قرار دادهاند - سابقه حمایت و همکاری دارد. ما میدانیم اسرائیل از اعضای گروه تروریستی «مجاهدین خلق» برای ترور دانشمندان هستهای و ارتکاب حملات پراکنده تروریستی به صورت مستقیم استفاده کرده است. ما میدانیم اسرائیل در جنگ سوریه، همواره از گروههای تروریستی و تکفیری فعال در این کشور حمایت کرده و - طبق برخی گزارشات - به آنها خدمات لجستیکی، اطلاعاتی و حتی پزشکی ارائه کرده است.
این کارشناس ارشد مسائل بینالملل در همین راستا ادامه داد: ما حتی میدانیم چند روز پیش بالافاصله پس از حمله پهپادی اسرائیل در لبنان، ارتش لبنان یک تروریست را در محل وقوع حمله علیه آقای صالح العاروری دستگیر کرده که ظاهراً قصد داشته با افزایش جمعیت در محل حادثه مرتکب عملیات انتحاری شود و از این طریق «فاز دوم» عملیات اسرائیل را تکمیل نماید. این اسناد و دادهها را برای چه زمانی نگه داشتهایم؟ امروز با توجه به اقدام تروریستی اخیر در کرمان و تنفری که در سطح افکار عمومی جهان بهخاطر جنایات اسرائیل درغزه علیه آن شکل گرفته، ضروری است دستگاه دیپلماسی ایران فرصت را مغتنم بشمارد و با ارائه اسناد و شواهد متقن این رابطه تنگاتنگ میان اسرائیل و گروههای تروریستی داعشمسلک را به نمایش بگذارد.
نصری تاکید کرد: اثبات و عیانکردن این رابطه به کمک اسناد و شواهد متقن میتواند روایت برساخته اسرائیل مبنی بر «مبارزه با تروریسم» را نابود کند و لطمه سختی به وجهه ساختگی این رژیم وارد آورد. از این رو، معتقدم لازم است این موضوع باید از بالاترین سطوح سیاسی کشور مطرح و از مهمترین تریبونهای بینالمللی نیز مورد پیگیری قرار گیرد.
منبع: خبرگزاری ایسنامنبع: آفتاب
کلیدواژه: محمد جمشیدی رضا نصری حادثه تروریستی کرمان اقدام تروریستی گروه های تروریستی حادثه تروریستی میان اسرائیل ما می دانیم بین المللی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۴۷۶۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دروغگویی BBC برای خونشویی
محوریت جمهوری اسلامی ایران در سازماندهی اقدامات ضد صهیونیستی و برداشتن نقاب از چهره مزورانه و جنگ طلبانه آمریکا تا حدی معادلات را به ضرر آمریکا و رژیم غاصب اسرائیل رقم زده و کنترل را از اختیار آنها خارج ساخته است که آنها که بازنده میدان و دیپلماسی هستند به ابزارهای دیگری متوسل شدهاند تا مدیریت افکار عمومی را تحت اختیار خودشان درآورده و هچون دهههای گذشته به جنایت غیرانسانیشان بپردازند.
گزارشهای ارسال شده نشان میدهد در حال حاضر میلیونها انسان آزاده، فارغ از دین ونژاد علیه سیاستهای استعماری آمریکا و شرکای غربی آن صف آرایی کردهاند و با هیچ توپ و تشری هم حاضر به ترک میدان نیستند تا بانیان این شرایط غیرانسانی از سیاستهای استکباری خود عقبنشینی و با توقف جنگ، ارسال کمکهای انساندوستانه به مردم غزه را تسهیل کنند و غیرنظامیان حاضر در مدارس و مراکز آموزشی از بمبارانهای صهیونیستها در امان باشند.
سندی جعلی برای انحراف افکار عمومی
روایت عجیب و غریب بیبی سی جهانی در خصوص درگذشت نیکا شاکرمی ـ که تاکنون به عناوین مختلف دستمایه سیاسی کاری و جعل نویسی رسانههای معاند قرار گرفته است ـ جزو آخرین تکاپوهای امپراتوری دروغین رسانههایی است که مأموریت آنها هیچ سنخیتی با اطلاعرسانی ندارد و مکلف هستند با انواع شبههسازیها به جو روانی جامعه جهت داده و مخاطبان را وارد بنبست بدبینی و هراس از رویدادهای جاری در جامعه کنند. اختصاص تیتر نخست این رسانه در شرایط کنونی که اقصی نقاط دنیا روی حمایت از مردم غزه و محکومیت جنایات صهیونیستها مانور میدهند، نخستین فرضیه برای تشکیک در صحت این حادثه غمبار است که پیش از این به تفصیل مورد بحث و بررسی قرار گرفته بود و مستندات ذکر شده از سوی نزدیکان و خانواده مرحومه گویای زوایای این مسأله است پس تردیدی وجود ندارد که نبش قبر این اتفاق ناگوار در مقطع کنونی بازی در زمین سوخته و انحراف افکار عمومی از جنبشی جهانی است که قادر به ریشه کنی رژیم صهیونیستی از پهنه گیتی است.
نکته حائز اهمیت دیگر در مورد دروغ بودن این خبر و این دست گزارشها این است که خودشان به این موضوع معترفند که سند ارائه شده در تدوین این مطلب حاوی چند تناقض است! بیبیسی گزارش خود را اینطور به پایان رسانده که «این اسناد میتواند ساختگی باشد. گاهی اوقات، به نظر میرسد اسناد رسمی ایران و سایر مطالبی که در اینترنت در گردش بوده، جعلی است. بیشتر اسناد تقلبی بهراحتی قابل تشخیص هستند؛ زیرا بهطور واضح با قالب رسمی [نامههای ایران]متفاوت است. بهعنوانمثال، فاصلهها و سربرگ اشتباه است یا غلط املایی و گرامری دارد. شاخص دیگر، ادبیات نامه است که با سبک ارگانهای رسمی ایران مطابقت ندارد.» همین پاراگراف نمایی شفاف از این است که رسانههای وابسته و معاند، ابزارهای محوری در دستان اصحاب قدرت برای برساخت و بازنمایی واقعیات هستند. امپراتوری رسانهای غرب که پیش از این با وارونه ساختن حقایق خطی فولادی بین واقعیت سرزمینهای اشغالی و اطلاعات مخاطبان کشیده بود حالا دیگر نمیتواند، سرپوشی بر واقعیات بگذارد پس با موجسازی روی اخباری که توان جریحهدار کردن احساسات جامعه را دارد به مهندسی فرآوردههای خبری میپردازد.
تکاپوی شکست خورده برای احیای آشوب
حوزه اقتصاد و رسانه، دو بازوی اصلی نظام سلطه هستند که در جهت توسعه و تعمیق سیاستها و راهبردهای قدرتهای سلطهگر در سراسر جهان به کار گرفته میشوند. رسانههای فارسی زبان وابسته به این قدرتها که این روزها بیش از سایر مواقع فعالیت دارند یکی از اجزای همین اعمال قدرت نظام سلطه هستند که در بزنگاههای آشوب و اغتشاش با تمام ظرفیت و توان خود به صورت شبانهروزی وارد میدان میشوند و با اتخاذ شیوههای غیراخلاقی جای ظالم و مظلوم را عوض کرده و به گسترش روایت مغشوش دامن میزنند. اگر نظیر اتفاقاتی که این روزها در دانشگاههای آمریکا یا سرزمینهای اشغالی رخ میدهد و با خشونت با کودکان، غیرنظامیان، دانشجویان و اساتید رفتار میکنند در جای دیگری نظیر ایران یا کشورهای مستقل دیگر رخ میداد همین رسانهها با ضریب دادن به آنها شرایط را برای ایجاد یک اغتشاش فراگیر جهت میدانند؛ اتفاقی که متأسفانه طی سالهای گذشته در کشورمان رخ داد و رسانههای فارسی زبان با کلکسیونی از اخبار دروغین با پرداختن به مواردی همچون موضوعات قومیتی، جنسیتی، مباحث دینی، امنیتی و... درصدد نقشآفرینی در یک پروژه ضدایرانی هستند تا آرامش و وحدت موجود در جامعه را با یک خبر غیرواقعی به چالش بکشند بهویژه که پس از رویداد ۷ اکتبر و عملیات مشروع وعده صادق که منجر به از هم گسیختگی توان دفاعی آمریکاییها و صهیونیستها در غرب آسیا شد و سیاست بازدارندگی آنها تا مرز نابودی رفت، لذا این منازعه از سوی بازندگان میدان با ابزار رسانه تداوم یافت تا انگیزهای برای احیای آشوبها در ایران و عدم توجه آنها به مسأله غزه باشد، اما این پروژه به قدری سخیف است که خود طراحانش نیز آن را باور نکردهاند چه برسد به مخاطبان.
افزایش ضریب نفوذ رسانهای برای سلطهجویی
گزارههای موجود نشان میدهدرسانههای بیگانه درپی اثبات یک موضوع کذب نیستند، بلکه آنها به دنبال تغییر نگرش و ارزشهای مخاطبان هستند تا در این راستا هر امری در جهت اصلاح را به ضد خود تبدیل کنند، در این مسیر از فناوریهای تکنولوژیک استفاده کنند تا اهداف مغرضانه و سیاستهای کلی خود را در رسانههای نوین جهانی مانند اینستاگرام، فیسبوک، تیکتاک و... گنجانده و موفق به ایجاد یک همگرایی بین رسانههای جهانی شوند و از این ضریب نفوذ بالا و تکنیکهای مدرن به دیده شدن گزارش و اخبار رسانههای معاند کمک کرده و قدرت بیشتری را به آنها تزریق کنند کما اینکه اشتراکگذاری این اخبار بهراحتی و با هزینه کمتری در رسانههای نوین انجام شده و در دسترس طیف گستردهای از مردم قرار میگیرد. واضح و مبرهن است که رخدادهایی که اکنون شاهد آن هستیم تصادفی و یکباره اتفاق نمیافتد و پشت آنها اتاق فکری هست تا براساس یک بستر و زیرساخت به چیدمان پروژه پرداخته و اجرای آن را به سایرین بسپارد؛ روندی که در گذشته نزدیک به ۲۰سال طول میکشید ولی اکنون بهدلیل سرعت در تغییرات و ضریب نفوذ رسانهای به کمترین زمان تقلیل یافته است. صهیونیسم که سلطه آشکار و پنهان بینالمللی را در سر میپروراند میکوشد با انواع و اقسام ابزارهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی به اهداف از پیش تعیین شده و سازمان یافته خود دست یابد. تنها چیزی که برای صهیونیسم از اهمیت بالایی برخوردار است نائل آمدن به اهداف خود با هر ابزار و ترفندی است که از عنصر فراگیری برخوردار است و از آنجا که میداند بدون تغییر در باورهای فرهنگی، ملی و معنوی نمیتواند به تثبیت موجودیتش کمک و اهداف مد نظرش را اجرایی کند در تکاپو است با تغییر باورها و ارزشهای انسانی و همچنین تخریب اعتقادات مذهبی ملتها به این مهم دست یابد. فتنهای که خنثی شده و نیازمند تدبیر بیشتر است تا مورد سوءاستفاده فرصتطلبان قرار نگیرد. رجوع به افکارسنجی موسسات گوناگون از جمله کارنگی مبین این مطلب است که نسل جوان آمریکایی نگاه متفاوتی به حوزه سیاست خارجی داشته و معتقد است منابع آمریکا نباید صرف مدیریت رژیم صهیونیستی شود و مسائل مهمتری همچون آینده فلسطین به اولویت آنها تبدیل شده است تا با تحرکات خود باب تازهای در فعالیتهای ضد حقوق بشری کشورهای غربی باز کرده و با تدوین قوانین حقوقی مانع حمایت آمریکا از اسرائیل شوند. این واکنشها زنگ خطری برای رژیم صهیونیستی و لابی اسرائیلی قدرتمند فعال در ایالات متحده است و با راهبرد رسانهای میخواهد از ضریب این اخبار کاسته و اذهان را به سوی دیگری منحرف کند تا صهیونیستها همچون ۷۰ سال گذشته مشغول نسلکشی باشند بهویژه که رژیم صهیونیستی در داخل هم با بحران افکار عمومی مواجه است و علاوه بر اختلافات دامنهدار در اتاق جنگ صهیونیستها و کابینه نتانیاهو، شهرکنشینها هم بهدلیل هراس ناشی از شکست امنیتی و دفاعی اقدام به مهاجرت معکوس کردهاند و در خصوص وضعیت گروگانها منتقد سیاستها هستند شرایطی که به فروپاشی داخلی و خارجی صهیونیستها منجر شده است و آنها با جنگ روایتها میخواهند به اوضاع مسلط شده و فضایی برای خروج از این شوکهای پی در پی پیدا کنند. شرایط موجود نشان میدهد زوال رژیم صهیونیستی، امری ایدئولوژیک نبوده و امری محتوم است بهویژه که درحال حاضر رژیم غاصب صهیونیست موجب بیاعتباری اروپا و آمریکا شده است و حاکمان آن قادر به پاسخگویی به افکار عمومی خودرا نیستند و از همینرو تحولات جهانی نوین منجر به ناتوانی آمریکا در مدیریت این نظام شده پس مانند محتضری که دست و پامیزند برای نجات خود ازمنجلابی که نتانیاهو برایش ساخته دست به دامن هر محرکی برای نجات میشودودروغهای رسانهای یکی ازاین راهبردهاست که تاریخ مصرفش گذشته است.
نقش پنتاگون در آشوبهای ضدایرانی
نظامیان پنتاگون طبق گزارشهای رسیده از سوی عناصر داخلی و خارجی، براندازی نظام را امری غیر قابل امکان دیدند بنابراین پروژه جنگ روانی علیه جمهوری اسلامی ایران را به سنتکام سپردند تا از ظرفیتهای خود برای پیچیدهتر شدن شرایط ایران و تشدید تنشهای داخلی بهره برداری کند. آنها نیز با فناوریهای هوش مصنوعی اقدام عملیاتی مرتبط با دختران جوان را در دستور کار خود قرار دادند و با تمام قوا و طراحی یک جنگ ترکیبی علیه ایران به مصاف کشورمان آمدند، اما پس از تحمیل برخی مشکلات ونابسامانیها موفق به اتمام عملیات خود نشده و بازهم بصیرت و بیداری مردم باعث شد عرصه را خالی کنند، اما بدون شک از پا نمینشینند و با تدوین گزارشهایی غیرموثق همچون گزارش روز اخیر بیبیسی، مترصد یک فرصت برای تکمیل توطئههای بداندیشانه خود هستند. بنا بر تحقیقات صورت گرفته میز ایران در وزارت امور خارجه و سازمان سیا نقش اتاق فکر و رسانهای علیه کشورمان را عهدهدار هستند، اما اولین بار پیش از اغتشاشات سال۱۴۰۱ اتاق فکررسانهای ضدایرانی در اقدامی نادر به پنتاگون منتقل شد و آنها با گزارشهای سازمان منافقین، گروههای تروریستی تجزیهطلب و گروهکهای رادیکال داخلی به اقدامات خود در ناکارآمد جلوه دادن حاکمیت وایجاد آشوب اقدام کرده ومتأسفانه دربرخی زمینهها موفق شدند برنامههایی که همچنان پابرجاست و درمقاطع مختلف بهروزرسانی شده و برای اجرا به رسانههای معاند خارجی و پیاده نظام آنها در داخل سپرده میشود.
منبع: جام جم
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی